دانش راستین
شکل ادامه و پیوستگی محتوا است. فراگیرنده و پیرو محتوا است. هر گونه اندیشه ای «سمت تاریخی» ویژه ای دارد ولی نباید فراموش کرد که دانش راستین همان عینیت علمی تاریخ است. ساخته و پرداخته شدن دانش چیزی نیست جز برقراری نسبت میان خرد انسانی با جهان مادی. هر اندازه این نسبت راست تر باشد نوزایی و تولد شخصیت و تکامل ابرمرد پدید می آید. اگر زبانی ستودنی است به دلیل خدشه ناپذیری و پیوستگی در شفافیت است وگرنه گنگی دلتنگی آورد. کسانی که سرشتی کرامت بین و معجزه جو دارند فاقد ذهنی منطقی اند. در بهترین حالت سایه روشن های یک پدیده را می بینند. بهتر است بگویم پیرو منطق عاجزانه عجوزگان اند:
هم در اول عجز خود را او بدید
مرده شد دین عجائز برگزید
ماوراء الطبیعه و اسطوره ها و افسانه ها محصول کژتابی ذهن و زبان هستند. آنجا که از گفتن و دیدن باز می مانیم در فضایی مه آلود و ابری سکندری می خوریم. گفتن از گفت این تنها راه و روش دانش برین است. دانش های ناروشن و جسته گریخته از بی دانشی ناب بدتر است چرا که پدید آورنده انواع دعاوی و منشاء انواع گمراهی هاست. شمّ آدمی را مشوّب و پریشان می کند. اندوه زاست. چنین علم مضحکی به کار بوزینگان دانشگاهی و عالمان و فاضلان دلقک پیشه می آید. تنها دانش طبیعی راستین مانند باده فرح بخش و همانند باد گل بیز است و سخنی تازه و از بین برنده ی پراکندگی دل و هوش.